کوزه ای از خاطرات گبه بر دوش می کشیم؛
چارده سالگی
برای رسیدن به کلک خیال؛ کلکی ساختیم
همانجا که کوزه را بر خاک نهادیم؛
سی سالگی
آخر- چهارراه چهل سالگی در پیش است!
در باورمان نمی گنجد از گبه چهارده سالگی بی کلک
و کلک
و کوزه گذشته باشیم
قرار بود پشت جلد کتاب جشنواره چاپ بشه فروغ نوشت اما کتاب چاپ نشد تقصیر من بود یا از دردسرهایی که این اواخر دست و بالم رو گرفته بود. خسته شده بودم از همه چیز بخصوص زندگی اونم ماهه تولدم ماه افسرگی هام.
‹‹ این مطلب رو هم به خاطر یه وروجک که گفت چرا آپ نمی کنی!!!! ››
الهی همون وروجکه فدات بشه،مرسی که آپ کردیییییییییییی
سلام
بالاخره مریم بانوآپید!!!!!!!!
حس نوشت با یه ماجرای دیگه منتظرته[قلب]
بدوووووبیا