شکلاتی برای تو

داستان های کوتاه غیــــر حرفه ای

شکلاتی برای تو

داستان های کوتاه غیــــر حرفه ای

برروی ضبط خیال

صبح ها که ازخواب پا می شویم                                

رختخواب خود را پارو می کنیم

و تیرک های دروازهای معرفت را

در بین صبحانه خوردن نوازش می کنیم

از دیروزتا امروززندگی xوy بود

از امروز برای رسیدن به اتوبوس خواهیم دوید

و از امروز با پیر مردی که نمی بیند برخورد خواهیم کرد

گاهی دوست داریم زمان زود بگذرد

ودست ها به سقف حیات بخورد

نجات دهد ما را از حیات بشری

ووقتی تاریخ رویدادهای مهم جهان را می خوانیم

اسم ما نیست

چقدرزورمان می آید بنشینیم کنار ان مردک پولدار

ما ساکت باشیم هر چه او می خواهد ببافد

برروی ضبط خیال

آهنگ ( عروسکی بودم برات ) را تنها گوش می کنیم

دست در کیف دیگران را کنجکاوی نمی دانیم

کنجکاوی مال گلدسته های ماشین های مدل بالا ست

سری به پشت ساعت بزنیم

آن را جارو کنیم تا وارد کننده نباشیم

تا در روزنامه ها نخوانیم :

             ( ایران بزرگ ترین مونتاژکننده جهان)

ودر کتابخانه ها سعی کنیم نخوابیم

وشب ها وقتی می خوابیم

ضبط را روشن کنیم وزندگی را مرورکنیم

و از سیاست های جلوی آینه ای دست برداریم

تا شب های دیگر را با آسودگی بخوابیم

بعضی ها صبح از خواب پا نخواهند شد

                           13/7/8۳

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد