وقتی به دنیا آمدم پدرم در جنگ بود. مادرم در یک خانه آجری با دو باغچه در پاییز دردش گرفت و مرا آواره دنیای کرد که داشتن آرامش در آن آرزو شده بود...
مادربزرگم برید در تاریکی صبحی سرد نافی که از هوای خنجر زده شهر نیشابور خوشش آمده بود...
زندگی که با جنگ شروع شد و نمی خواست با جنگ تمام شود مجبور شد با تقدیر بجنگد...
و من اینگونه بدنیا آمدم یک آدم خسته از زندگی که این روزها درگیر افسردگی روز تولدش است...
سلام آقای م . شما نیشابوری هستید ؟ منم هستم
سلام همشهری...
گلِ وجودتان معطر کـــرد محفـــل دوستــان را آنگــــاه که غنچــــه شکفت بــه یمنِ تولدتان
تولدتون مبارک البته با تاخیر
سلام...
مرسی خانم شادی... متن بسیار زیبایه... خوشحالم که دوستان گلی مثل شما دارم...
پیروز و استوار باشید...
سلام

خواهش می کنم واب بدید رتبهی چند رقمی می خواد کنکور یباید چیکار کرد تا دانشگاه باستان شناسی بخونم
وبتون خیلی خوبه چرا نمی خواینش ؟آها توضیح دادی
راستی من می توننم وب شما را داشته باشم
سلام...
بستگی ب اینکه چه شهری قبول بشین فرق می کنه و به سهمیه هم تاثیر خودش رو داره ولی معمولن زیر 1000 باید باشی...
باشه مال شما...
یه ایمیل یا ... واسه ارسال یوزر و پسوردش برام بذارید...
تولدتون مبارک
مرسی مطهره خانم شما لطف بسیار داشتی همین که تبریک گفتی خودش برام یه دنیا ارزش داره...
موفق و شاد باشی مطهره جان...
با تأخیر خیلی زیاد البته
چرا که نه
behesh hasele tasavorate mast...
این عکس متعلق به بچگی هایِ خودتونه؟
آره... احتمالاً سال 68 یا 69 باید باشه...
یـه گـوشـه دنـج ...
یــه بـُغــض ...
یــه دُنــیــآ حــَرف ...
یــه دل ســوخـتـه ...
کــُلـی پــَشـیـمـونـی ...
و بــی نـهـآیـت خــاطــره ...
کــآفـیـسـت بــَرای جـَـوُون مـرگ شــُدن ...
آدم هـآـﮯ ایـטּ سـرزمـیـטּ ســـردنـــد ....
نــگــآه هــآیـــشــآטּ حـــرفــهــآیـــشـــآטּ
هـمـﮧ بـوﮯ سـردـﮯ مـیـدهـد
عــشــقـ در ایـטּ سـزمیـטּ
بﮯ مـعـنـآسـتــ
فـقط محـبـتشـآטּ ایـטּ
اسـتـ ڪﮧ
بـرآﮯ زخـمـ هآیـتـ
نمــڪـدآטּ مـﮯ آورند
هـمـیـטּ